دانلود چارچوب نظری و پیشینه پژوهش تعاریف و الگوهای هوش بازاریابی(فصل دوم) در 32 صفحه در قالب word , قابل ویرایش ، آماده چاپ و پرینت جهت استفاده.
مشخصات محصول:
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
کاربردهای مطلب:
منبعی برای فصل دوم پایان نامه، استفاده در بیان مسئله و پیشینه تحقیق و پروپوزال، استفاده در مقاله علمی پژوهشی، استفاده در تحقیق و پژوهش ها، استفاده آموزشی و مطالعه آزاد، آشنایی با اصول روش تحقیق دانشگاهی
قسمتهایی از مبانی نظری:
مشخصات محصول:
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
کاربردهای مطلب:
منبعی برای فصل دوم پایان نامه، استفاده در بیان مسئله و پیشینه تحقیق و پروپوزال، استفاده در مقاله علمی پژوهشی، استفاده در تحقیق و پژوهش ها، استفاده آموزشی و مطالعه آزاد، آشنایی با اصول روش تحقیق دانشگاهی
قسمتهایی از مبانی نظری:
بازاریابی
جوامع بشری ، خصوصا جهان امروز ، تامین تمامی نیازهای خود را مرهون دانش و مهارتهای بازاریابی است. بازاریابی به عنوان یک علم مراحل تکامل خود را از دهه های نخست 1900 میلادی با الهام از مکتب اقتصادی آلمان طی نموده است، ولی آن قسمت از بازاریابی که صرفا کانون توجه خود را به شناخت نیازهای بشر اختصاص داده تقریبا از سال 1950 به بعد آغاز گردیده است. بازاریابی در ادبیات معاصر چیزی جز شناسایی نیازها و و خلق ایده های نو در جهت رهیافت به تامین آنها درزمان و مکان مناسب نیست. امروزه حیطه و برد بازاریابی بسیار وسیع و گسترده شده و در کلیه حوزه های صنعتی ، خدماتی ، سیاسی ، سیاحتی و ..... به عنوان عاملی تعیین کننده به شمار می رود . ظهور علوم مختلف و کاربرد علم بازاریابی در آنها ، این رشته علمی را بسیار مهیج نموده ودر کانون توجه قرار داده است . طبق تعریف انجمن بازاریابی آمریکا، بازاریابی عبارتست از « فرآیند برنامه ریزی و اجرای یک مفهوم ، قیمت گذاری ،ترفیع و توزیع ایده ها ،کالاها و خدمات برای ایجاد مبادله در جهت برآورده کردن اهداف سازمانی و فردی ». (علیپور 1391 :12)
جوامع بشری ، خصوصا جهان امروز ، تامین تمامی نیازهای خود را مرهون دانش و مهارتهای بازاریابی است. بازاریابی به عنوان یک علم مراحل تکامل خود را از دهه های نخست 1900 میلادی با الهام از مکتب اقتصادی آلمان طی نموده است، ولی آن قسمت از بازاریابی که صرفا کانون توجه خود را به شناخت نیازهای بشر اختصاص داده تقریبا از سال 1950 به بعد آغاز گردیده است. بازاریابی در ادبیات معاصر چیزی جز شناسایی نیازها و و خلق ایده های نو در جهت رهیافت به تامین آنها درزمان و مکان مناسب نیست. امروزه حیطه و برد بازاریابی بسیار وسیع و گسترده شده و در کلیه حوزه های صنعتی ، خدماتی ، سیاسی ، سیاحتی و ..... به عنوان عاملی تعیین کننده به شمار می رود . ظهور علوم مختلف و کاربرد علم بازاریابی در آنها ، این رشته علمی را بسیار مهیج نموده ودر کانون توجه قرار داده است . طبق تعریف انجمن بازاریابی آمریکا، بازاریابی عبارتست از « فرآیند برنامه ریزی و اجرای یک مفهوم ، قیمت گذاری ،ترفیع و توزیع ایده ها ،کالاها و خدمات برای ایجاد مبادله در جهت برآورده کردن اهداف سازمانی و فردی ». (علیپور 1391 :12)
هوش بازاریابی
آنچه در دهه های اخیر در دنیای کسب و کار بیش از پیش خودنمایی کرده است افزایش شدت رقابت میان شرکتها برای بقا در بازار و کسب سهم بازار بیشتر بوده است، بطوریکه این رقابت گاه به قیمت کنار رفتن تعدادی از رقبا از دور رقابت منجر می شود. توسعه بازارها از یکسو انگیزه های بیشتری را برای ورود به بازار کسب و کار برای شرکتها فراهم آورده است و از سوی دیگر بالا رفتن انتظارات مشتریان و افزایش تعداد رقبا موجب الزامات بالای باقی ماندن در این بازارهای شدیداً رقابتی شده است.
در این بازارهای شدیداً رقابتی، کسب اطلاعات و دانش درباره عوامل بازار تبدیل به یک سلاح استراتژیک بسیار مهم برای شرکتها شده است. شرکتها همواره به دنبال دستیابی به اطلاعات اساسی در حوزه های مختلف از جمله بازار، مشتریان، رقبا و ... می باشند تا بتوانند تصمیمات آگاهانه و بهتری با توجه به شرایط مختلف بازار بگیرند. دراکر (1990) عنوان کرد که شروع قرن بیست و یکم، احتمالاً به عنوان مبداء عصر دانش در اذهان خواهد ماند. در این محیطهای شدیداً رقابتی و پیچیده، دانش تبدیل به یک دارایی کلیدی و مزیت رقابتی برای بیشتر سازمانهای عملیاتی شده است.
در نتیجه پیچیدگی و فشارهای رقابتی فزاینده در محیط کسب و کار امروزی، نیاز در حال رشدی به پایش محیطی کارا و موثر بوجود آمده است. هر چند که اکثر سیستمهای اطلاعاتی بازاریابی بر داده های درونی سازمان متکی هستند، با این حال تحقیقات نشان داده اند که مدیران نیاز به اطلاعات بیرونی دارند که مبنای تصمیم گیری آنها خواهد بود. شرکتها برای اینکه بتوانند بهره گیری از فرصتها را افزایش دهند بایستی در ابتدا موقعیت رقابتی شان را ارزیابی نمایند. تنها در این حالت است که مدیریت قادر خواهد بود تصمیم بگیرد کجا و چگونه شرکت بایستی موقعیت یابی شود. مباحثی که در این زمینه مطرح می شود شامل ارزیابی عملکرد گذشته، قوتها و ضعفهای بازاریابی، شهرت در زمینه کیفیت و ... می باشد.
به گفته جاوارسکی و وی (1993) تمامی این موضوعات میتوانند بوسیله برنامه ریزی استراتژیک و هوشمندی بازاریابی اداره شوند. اتور (1995) مفهوم هوشمندی بازاریابی را هم رده برنامه ریزی استراتژیک قرار داده و عنوان می کند هوشمندی بازاریابی با گردآوری اطلاعاتی که قابل تبدیل شدن به هوشمندی عملیاتی میباشد و میتواند برای برنامهریزی استراتژیک کوتاهمدت و بلندمدت مورد استفاده قرار گیرد، یک گام جلوتر از رقابت قرار می گیرد. اگر شرکتی از سیستمهای هوشمندی بازاریابی استفاده کند، برون داد کار می تواند تصمیمات بازاریابی درست و دقیقی باشد که می تواند یکی از بهترین منابع مزیت رقابتی باشد. اهمیت نسبی برنامه ریزی و هوشمندی بازاریابی زمانی کاملاً مشخص می گردد که شرکت بخواهد با شرایط بازار پویا همراه و همسو گردد. هوشمندی بازاریابی با ارائه اطلاعاتی که موجبات تصمیم گیری صحیح را برای شرکتها فراهم میآورد، درونداد معناداری را به شرکتها ارائه می دهد و موجبات بهبود عملکرد شرکت را فراهم می آورد. هدف این مقاله ارائه یک چارچوب مفهومی برای بهبود عملکرد بازاریابی با بهره گیری از هوشمندی بازاریابی می باشد.
هاستر (2005) هوشمندی بازاریابی را به عنوان توانایی درک، تجزیه و تحلیل و ارزیابی محیط درونی و بیرونی مرتبط با مشتریان، رقبا، بازارها، صنعت و استفاده از دانش به دست آمده برای برنامه ریزی استراتژیک کوتاه مدت و بلندمدت در نظر می گیرد. این تعریف موجب تقویت این دیدگاه می شود که هوشمندی به دست آمده برای کمک به تصمیم گیریهای مرتبط با بازاریابی مورد استفاده قرار می گیرد. همچنین کمک مستقیم هوشمندی بازاریابی در ادبیات به طور آشکاری آورده شده است. کاستانون (2004) عنوان می کند که هوشمندی بازاریابی عبارتست از تعدیل داده های درونی و بیرونی، تجزیه و تحلیل و مدلسازی مجدد آماری آنها که هدف نهایی آن بهبود پاسخ بازاریابی می باشد.
فیلیپ کاتلر هوش بازاریابی را « اطلاعات هر روزه در مورد تغییرات در محیط بازاریابی که به مدیران در آماده سازی و تطبیق برنامه های بازاریابی کمک میکند تعریف کرده است »
(کاتلر، 2002 :234).
و همچنین او در سال 2005 هوشمندی بازاریابی راچنین تعریف میکند یک جریان مداوم از اطلاعات در باره فناوریهای جدید، بازارها ، مشتریان و محیط قانونی و اقتصادی که در موقعیت شرکت موثر است را فراهم میکند .
آقای جافه هوش بازاریابی را جمع آوری اطلاعات از محیط بیرون و مجموعه فعالیتهای درون شرکت میداند.
آقای دکتر فاریابی هوش بازاریابی را یک توانایی در فرد یا سازمان میداند که به مدیران برای دستیابی به استراتژی ، برنامه ، هدف ویا حتی چشم انداز سازمان کمک شایانی میکند در واقع سیستم هوش بازاریابی مشخص میکند که چه نوع هوشی مورد نیاز است و آن را از محیط دریافت کرده و در اختیار سازمان قرار میدهد .
هدف هوش بازاریابی مواجه کردن مدیران با واقعیات ،اطلاعات و بینشی است که در تصمیم گیریهای کسب وکار کمک میکند با اجرای هوش بازاریابی ابزاری مناسب برای مدیریت به وجود می آید تا با مجموعه ای از فعالیتها بتوانند در بلند مدت با مشتریان و رقبای سازمان هوشمندانه تر برخورد کنند. (اسومار ،1998 به نقل از فاریابی :79)
یک سیستم بازاریابی هوشمند شامل افراد،تجهیزات و روشهای های جمع آوری، مرتب کردن ، تجزیه و تحلیل، ارزیابی و توزیع مناسب و به موقع اطلاعات صحیح برای استفاده تصمیم گیرندگان بازاریابی در جهت بهبود برنامه ریزی بازاریابی و پیاده سازی آن می باشد این سیستم از مدیران بازاریابی آغاز و به آنها ختم می شود این سیستم ابتدا از طریق تماس با مدیران نیازهای اطلاعاتی آنان را تامین می کند سپس این اطلاعات توسط منابع داخلی شرکت ، فعالیتهای اطلاع رسانی و فرآیند تحقیقات بازاریابی تهیه و آماده میشوند . از طریق تجزیه و تحلیل این اطلاعات تهیه شده قابل استفاده می شوند و بالاخره این سیستم در زمان مناسب و برای کمک به مدیران در امر برنامه ریزی ، اجرا و کنترل بازاریابی اطلاعات تهیه شده را در اختیار آنان قرار می دهد .
یک سیستم بازاریابی هوشمند سیستمی است که بین اطلاعات مورد نیاز مدیران از یک سو و اطلاعاتی که فراهم کردن آنها عملا ممکن است از سوی دیگر تعادل برقرار کند برای دستیابی به اطلاعات مورد نیاز مدیران ، یک شرکت کار را با مذاکره با آنان شروع میکند . البته مدیران به تمام اطلاعات در خواستی خود نیاز ندارند یا ممکن است تمام اطلاعاتی که نیاز دارند را درخواست نکنند . علاوه بر این ، واحد سیستم اطلاعات بازاریابی ممکن است همواره توانایی تهیه و ارائه کلیه اطلاعات مورد درخواست مدیران را نداشته باشد . بعضی از مدیران نیز بدون تامل در باره اطلاعات مورد نیاز واقعی خود ،خواهان کلیه اطلاعاتی هستند که توان دستیابی به آن را دارند . تکنولوژی اطلاعات جدید امکان فراهم کردن اطلاعات به میزانی به مراتب بیش از نیاز واقعی مدیران رافراهم کرده است ولی اطلاعات بیش از اندازه به همان مقدار مضر است که کمبود اطلاعات.
مدیرانی هم هستند که از اطلاعات مورد نیاز خود غافل اند یا این که از نیازهای اطلاعاتی خود آگاهی لازم را ندارند واحد سیستم اطلاعات بازاریابی باید مراقب محیط بازاریابی باشد و اطلاعات مورد نیاز برای اتخاذ تصمیم گیریهای کلیدی را برای تصمیم گیرندگان فراهم سازد.
اغلب به دلیل فقدان اطلاعات یا محدودیتهای سیستم اطلاعات بازاریابی برای شرکت امکان تهیه اطلاعات مورد نیاز وجود ندارد. برای مثال ممکن است مدیر یک مارک کالایی، خواهان اطلاعاتی در زمینه چگونگی تغییر بودجه تبلیغاتی رقبا در ده سال آینده و نحوه تاثیر آن بر سهم بازار در صنعت مربوطه باشد، اما اطلاعات در مورد بودجه برنامه ریزی شده احتمالا دور از دسترس است ، حتی اگر چنین اطلاعاتی نیز وجود می داشت شرکت چنان سیستم اطلاعات بازاریابی پیشرفته ای ندارد که بتواند تحولات ناشی از چنین تغییراتی را بر سهم بازار پیش بینی کند .
بالاخره شرکت باید هزینه و فایده به دست آوردن هر قلم اطلاعات را باهم مقایسه کند، تعیین هزینه و فایده نیز چندان ساده نیست ، اطلاعات فی نفسه فاقد ارزش هستند ارزش اطلاعات به استفاده از آن بستگی دارد. علی رغم اینکه روشهای محاسبه فایده اطلاعات پیشرفت کرده اند اما تصمیم گیرندگان باید معمولا به قضاوتهای ذهنی خود متوسل شوند . (تارخ ، 1390 : 123)
بازاریابی ھوشمند ظرفیت حضور در خط مقدم کمک رسانی به توسعه محیط کسب و کار از طریق تحقیقات استراتژیک، تجزیه و تحلیل ریسک و سیاست، طبقه بندی ، ذخیره سازی، انتشار، گزارش وتبادل اطلاعات قابل اعتماد، به موقع، و عینی )ملموس( را دارا می باشد. بازاریابی ھوشمند اطلاعات بدست آمده از تجزیه و تحلیل مشتری و تجزیه و تحلیل صنعت و ھمچنین شرایط عمومی بازار را بھم پیوند داده و انسجام می بخشد (ابراهیمی، 1389: 90)
بازاریابی ھوشمند به دنبال درک، تجزیه و تحلیل و ارزیابی محیط داخلی و خارجی مربوط به مشتریان یک شرکت، رقبا، بازارھا و صنعت به منظور ارتقاء فرایند تصمیم گیری است. این امر نیاز به یکپارچه سازی ھوش رقابتی، تحقیقات بازاریابی، تجزیه و تحلیل بازار، کسب و کار و اطلاعات مربوط به تجزیه و تحلیل مالی دارد (ھاستر، ٢٠٠۵ : 23)
آنچه در دهه های اخیر در دنیای کسب و کار بیش از پیش خودنمایی کرده است افزایش شدت رقابت میان شرکتها برای بقا در بازار و کسب سهم بازار بیشتر بوده است، بطوریکه این رقابت گاه به قیمت کنار رفتن تعدادی از رقبا از دور رقابت منجر می شود. توسعه بازارها از یکسو انگیزه های بیشتری را برای ورود به بازار کسب و کار برای شرکتها فراهم آورده است و از سوی دیگر بالا رفتن انتظارات مشتریان و افزایش تعداد رقبا موجب الزامات بالای باقی ماندن در این بازارهای شدیداً رقابتی شده است.
در این بازارهای شدیداً رقابتی، کسب اطلاعات و دانش درباره عوامل بازار تبدیل به یک سلاح استراتژیک بسیار مهم برای شرکتها شده است. شرکتها همواره به دنبال دستیابی به اطلاعات اساسی در حوزه های مختلف از جمله بازار، مشتریان، رقبا و ... می باشند تا بتوانند تصمیمات آگاهانه و بهتری با توجه به شرایط مختلف بازار بگیرند. دراکر (1990) عنوان کرد که شروع قرن بیست و یکم، احتمالاً به عنوان مبداء عصر دانش در اذهان خواهد ماند. در این محیطهای شدیداً رقابتی و پیچیده، دانش تبدیل به یک دارایی کلیدی و مزیت رقابتی برای بیشتر سازمانهای عملیاتی شده است.
در نتیجه پیچیدگی و فشارهای رقابتی فزاینده در محیط کسب و کار امروزی، نیاز در حال رشدی به پایش محیطی کارا و موثر بوجود آمده است. هر چند که اکثر سیستمهای اطلاعاتی بازاریابی بر داده های درونی سازمان متکی هستند، با این حال تحقیقات نشان داده اند که مدیران نیاز به اطلاعات بیرونی دارند که مبنای تصمیم گیری آنها خواهد بود. شرکتها برای اینکه بتوانند بهره گیری از فرصتها را افزایش دهند بایستی در ابتدا موقعیت رقابتی شان را ارزیابی نمایند. تنها در این حالت است که مدیریت قادر خواهد بود تصمیم بگیرد کجا و چگونه شرکت بایستی موقعیت یابی شود. مباحثی که در این زمینه مطرح می شود شامل ارزیابی عملکرد گذشته، قوتها و ضعفهای بازاریابی، شهرت در زمینه کیفیت و ... می باشد.
به گفته جاوارسکی و وی (1993) تمامی این موضوعات میتوانند بوسیله برنامه ریزی استراتژیک و هوشمندی بازاریابی اداره شوند. اتور (1995) مفهوم هوشمندی بازاریابی را هم رده برنامه ریزی استراتژیک قرار داده و عنوان می کند هوشمندی بازاریابی با گردآوری اطلاعاتی که قابل تبدیل شدن به هوشمندی عملیاتی میباشد و میتواند برای برنامهریزی استراتژیک کوتاهمدت و بلندمدت مورد استفاده قرار گیرد، یک گام جلوتر از رقابت قرار می گیرد. اگر شرکتی از سیستمهای هوشمندی بازاریابی استفاده کند، برون داد کار می تواند تصمیمات بازاریابی درست و دقیقی باشد که می تواند یکی از بهترین منابع مزیت رقابتی باشد. اهمیت نسبی برنامه ریزی و هوشمندی بازاریابی زمانی کاملاً مشخص می گردد که شرکت بخواهد با شرایط بازار پویا همراه و همسو گردد. هوشمندی بازاریابی با ارائه اطلاعاتی که موجبات تصمیم گیری صحیح را برای شرکتها فراهم میآورد، درونداد معناداری را به شرکتها ارائه می دهد و موجبات بهبود عملکرد شرکت را فراهم می آورد. هدف این مقاله ارائه یک چارچوب مفهومی برای بهبود عملکرد بازاریابی با بهره گیری از هوشمندی بازاریابی می باشد.
هاستر (2005) هوشمندی بازاریابی را به عنوان توانایی درک، تجزیه و تحلیل و ارزیابی محیط درونی و بیرونی مرتبط با مشتریان، رقبا، بازارها، صنعت و استفاده از دانش به دست آمده برای برنامه ریزی استراتژیک کوتاه مدت و بلندمدت در نظر می گیرد. این تعریف موجب تقویت این دیدگاه می شود که هوشمندی به دست آمده برای کمک به تصمیم گیریهای مرتبط با بازاریابی مورد استفاده قرار می گیرد. همچنین کمک مستقیم هوشمندی بازاریابی در ادبیات به طور آشکاری آورده شده است. کاستانون (2004) عنوان می کند که هوشمندی بازاریابی عبارتست از تعدیل داده های درونی و بیرونی، تجزیه و تحلیل و مدلسازی مجدد آماری آنها که هدف نهایی آن بهبود پاسخ بازاریابی می باشد.
فیلیپ کاتلر هوش بازاریابی را « اطلاعات هر روزه در مورد تغییرات در محیط بازاریابی که به مدیران در آماده سازی و تطبیق برنامه های بازاریابی کمک میکند تعریف کرده است »
(کاتلر، 2002 :234).
و همچنین او در سال 2005 هوشمندی بازاریابی راچنین تعریف میکند یک جریان مداوم از اطلاعات در باره فناوریهای جدید، بازارها ، مشتریان و محیط قانونی و اقتصادی که در موقعیت شرکت موثر است را فراهم میکند .
آقای جافه هوش بازاریابی را جمع آوری اطلاعات از محیط بیرون و مجموعه فعالیتهای درون شرکت میداند.
آقای دکتر فاریابی هوش بازاریابی را یک توانایی در فرد یا سازمان میداند که به مدیران برای دستیابی به استراتژی ، برنامه ، هدف ویا حتی چشم انداز سازمان کمک شایانی میکند در واقع سیستم هوش بازاریابی مشخص میکند که چه نوع هوشی مورد نیاز است و آن را از محیط دریافت کرده و در اختیار سازمان قرار میدهد .
هدف هوش بازاریابی مواجه کردن مدیران با واقعیات ،اطلاعات و بینشی است که در تصمیم گیریهای کسب وکار کمک میکند با اجرای هوش بازاریابی ابزاری مناسب برای مدیریت به وجود می آید تا با مجموعه ای از فعالیتها بتوانند در بلند مدت با مشتریان و رقبای سازمان هوشمندانه تر برخورد کنند. (اسومار ،1998 به نقل از فاریابی :79)
یک سیستم بازاریابی هوشمند شامل افراد،تجهیزات و روشهای های جمع آوری، مرتب کردن ، تجزیه و تحلیل، ارزیابی و توزیع مناسب و به موقع اطلاعات صحیح برای استفاده تصمیم گیرندگان بازاریابی در جهت بهبود برنامه ریزی بازاریابی و پیاده سازی آن می باشد این سیستم از مدیران بازاریابی آغاز و به آنها ختم می شود این سیستم ابتدا از طریق تماس با مدیران نیازهای اطلاعاتی آنان را تامین می کند سپس این اطلاعات توسط منابع داخلی شرکت ، فعالیتهای اطلاع رسانی و فرآیند تحقیقات بازاریابی تهیه و آماده میشوند . از طریق تجزیه و تحلیل این اطلاعات تهیه شده قابل استفاده می شوند و بالاخره این سیستم در زمان مناسب و برای کمک به مدیران در امر برنامه ریزی ، اجرا و کنترل بازاریابی اطلاعات تهیه شده را در اختیار آنان قرار می دهد .
یک سیستم بازاریابی هوشمند سیستمی است که بین اطلاعات مورد نیاز مدیران از یک سو و اطلاعاتی که فراهم کردن آنها عملا ممکن است از سوی دیگر تعادل برقرار کند برای دستیابی به اطلاعات مورد نیاز مدیران ، یک شرکت کار را با مذاکره با آنان شروع میکند . البته مدیران به تمام اطلاعات در خواستی خود نیاز ندارند یا ممکن است تمام اطلاعاتی که نیاز دارند را درخواست نکنند . علاوه بر این ، واحد سیستم اطلاعات بازاریابی ممکن است همواره توانایی تهیه و ارائه کلیه اطلاعات مورد درخواست مدیران را نداشته باشد . بعضی از مدیران نیز بدون تامل در باره اطلاعات مورد نیاز واقعی خود ،خواهان کلیه اطلاعاتی هستند که توان دستیابی به آن را دارند . تکنولوژی اطلاعات جدید امکان فراهم کردن اطلاعات به میزانی به مراتب بیش از نیاز واقعی مدیران رافراهم کرده است ولی اطلاعات بیش از اندازه به همان مقدار مضر است که کمبود اطلاعات.
مدیرانی هم هستند که از اطلاعات مورد نیاز خود غافل اند یا این که از نیازهای اطلاعاتی خود آگاهی لازم را ندارند واحد سیستم اطلاعات بازاریابی باید مراقب محیط بازاریابی باشد و اطلاعات مورد نیاز برای اتخاذ تصمیم گیریهای کلیدی را برای تصمیم گیرندگان فراهم سازد.
اغلب به دلیل فقدان اطلاعات یا محدودیتهای سیستم اطلاعات بازاریابی برای شرکت امکان تهیه اطلاعات مورد نیاز وجود ندارد. برای مثال ممکن است مدیر یک مارک کالایی، خواهان اطلاعاتی در زمینه چگونگی تغییر بودجه تبلیغاتی رقبا در ده سال آینده و نحوه تاثیر آن بر سهم بازار در صنعت مربوطه باشد، اما اطلاعات در مورد بودجه برنامه ریزی شده احتمالا دور از دسترس است ، حتی اگر چنین اطلاعاتی نیز وجود می داشت شرکت چنان سیستم اطلاعات بازاریابی پیشرفته ای ندارد که بتواند تحولات ناشی از چنین تغییراتی را بر سهم بازار پیش بینی کند .
بالاخره شرکت باید هزینه و فایده به دست آوردن هر قلم اطلاعات را باهم مقایسه کند، تعیین هزینه و فایده نیز چندان ساده نیست ، اطلاعات فی نفسه فاقد ارزش هستند ارزش اطلاعات به استفاده از آن بستگی دارد. علی رغم اینکه روشهای محاسبه فایده اطلاعات پیشرفت کرده اند اما تصمیم گیرندگان باید معمولا به قضاوتهای ذهنی خود متوسل شوند . (تارخ ، 1390 : 123)
بازاریابی ھوشمند ظرفیت حضور در خط مقدم کمک رسانی به توسعه محیط کسب و کار از طریق تحقیقات استراتژیک، تجزیه و تحلیل ریسک و سیاست، طبقه بندی ، ذخیره سازی، انتشار، گزارش وتبادل اطلاعات قابل اعتماد، به موقع، و عینی )ملموس( را دارا می باشد. بازاریابی ھوشمند اطلاعات بدست آمده از تجزیه و تحلیل مشتری و تجزیه و تحلیل صنعت و ھمچنین شرایط عمومی بازار را بھم پیوند داده و انسجام می بخشد (ابراهیمی، 1389: 90)
بازاریابی ھوشمند به دنبال درک، تجزیه و تحلیل و ارزیابی محیط داخلی و خارجی مربوط به مشتریان یک شرکت، رقبا، بازارھا و صنعت به منظور ارتقاء فرایند تصمیم گیری است. این امر نیاز به یکپارچه سازی ھوش رقابتی، تحقیقات بازاریابی، تجزیه و تحلیل بازار، کسب و کار و اطلاعات مربوط به تجزیه و تحلیل مالی دارد (ھاستر، ٢٠٠۵ : 23)
قسمتهایی از پیشینه پژوهش:
آقایان
دکتر سید رضا جوادین دانشیار دانشکده مدیریت دانشگاه تهران و هاشم آقا
زاده و محمد رحیم اسفیدانی دانشجویان دکترای مدیریت بازاریابی دانشگاه
تهران در سال 1389 در مقاله ای با عنوان استراتژی بازاریابی هوشمند ، بیان
داشتند که سازمانها را برای خلق مزیت رقابتی پایدار ناچار به استفاده از
استراتژی های بازاریابی هستندهر چند که وجود سایر استراتژی های وظیفه ای
نیز لازم می باشد . بنا بر یک رویکرد ترکیبی یکپارچه سازمان ها می توانند
استراتژی های بازاریابی خود را بر مبنای قابلیتها و توانمندی های داخلی و
جایگاه خارجی ( محیط و بازار ) توسعه دهند .در راستای پایداری مزیت رقابتی ،
استراتژی های بازاریابی دو نقش اساسی ایفا می کنند اول : تشویق مشتریان به
بازگشت (دیدگاه بازارمحور) دوم : ایجاد شایستگی های متمایز از طریق
دستیابی به چهار ویژگی ، ارزشمندی ، کمیاب بودن ، غیر قابل تقلید و قابل
سازماندهی .
دانلود ورد با موضوع چارچوب نظری و پیشینه پژوهش تعاریف و الگوهای هوش بازاریابی دارای 36 صفحه و با فرمت .docx و قابل ویرایش و آماده برای ارائه ، چاپ ، تحقیق و کنفرانس می باشد
تعداد صفحه : 36 صفحه
فرمت فایل: ورد .docx و قابل ویرایش
آماده برای : ارائه ، چاپ ، تحقیق و کنفرانس
تعداد صفحه : 36 صفحه
فرمت فایل: ورد .docx و قابل ویرایش
آماده برای : ارائه ، چاپ ، تحقیق و کنفرانس